بن بخشی از فعل است که معنای آن را در بر دارد و اجزای صرف فعل از جمله، پایانههای صرفی به آن افزوده میشوند. به صرف فعل «بردن» در زمانهای گذشتهی ساده، گذشتهی ناتمام، حال ساده و حال ناتمام دقت کنید. بن گذشتهی این فعل «برد» و بن حال آن «بر» است.
گذشتهی ساده | گذشتهی ناتمام | حال ساده | حال ناتمام |
---|---|---|---|
بردم | میبردم | برم | میبرم |
بردی | میبردی | بری | میبری |
برد | میبرد | برد | میبرد |
بردیم | میبردیم | بریم | میبریم |
بردید | میبردید | برید | میبرید |
بردند | میبردند | برند | میبرند |
مادههای فعل نیز از بن فعل به دست میآیند. تا جایی که به فارسی نو مربوط میشود، بن کوچکترین یکای فعل است و به یکای کوچکتری تجزیهپذیر نیست اما از دیدگاه فارسی باستان، بن از یکای کوچکتری که «ریشه» نامیده میشود به دست آمدهاست. برای نمونه، فعلهای «آوردن» و «بردن» دارای بنهای زیر هستند.
بن گذشته | بن حال | ||
---|---|---|---|
فارسی باستان | فارسی نو | فارسی باستان | فارسی نو |
â-bərə-ta | âvord (آورد) | â-bar-a | âvar (آور) |
bərə-ta | bord (برد) | bar-a | bar (بر) |
هر دوی این فعلها از ریشهی bar به دست آمدهاند. در فارسی باستان، ریشه سه ریخت دارد: ضعیف، افزوده و بالانده. bar ریخت افزوده و bərə که به صورت bṛ نیز نوشته میشود، ریخت ضعیف ریشه است. بنهای «آوردن» از پیشوند کردن â به ریشه ساخته شدهاند اما این ارتباط میان ریشه و بن، در فارسی نو ناپیداست؛ بدون آگاهی از فارسی باستان نمیتوان به همریشگی «بردن» و «آوردن» پی برد. همچونین، روشن است که تلفظ درست «آوردن» âvordan است، نه âvardan. این فعل در فارسی گفتاری به درستی، âvordan تلفظ میگردد.