بن سببی (causative stem) از پس‌وند کردن «-ان» (ân) به بن حال به دست می‌آید. این بن برای ساخت فعل سببی (causative verb) به کار می‌رود. فعل سببی فعلی‌ست که معنای «سبب شدن» را می‌رساند و با افزودن پس‌وند فعل‌ساز «یدن» (îdan-) به بن سببی ساخته می‌شود. برای نمونه، «خور» بن حال فعل «خوردن» است، بن سببی أن «خوران» و فعل سببی آن «خورانیدن» می‌شود. از نگاه دیگر، می‌توان گفت فعل سببی با افزودن پایانه‌ی ânîdan- به بن حال ساخته می‌شود. به طور معمول، پایانه‌ی ânîdan- به ریخت ândan- در می‌آید و از این رو، ریخت «خوراندن» رایجتر از «خورانیدن» است. در برخی منبعها، فعل سببی را «فعل واداری» می‌نامند اما این فعل همواره مفهوم وادار کردن را نمی‌رساند. برای نمونه، «رساندن» به معنای «سبب رسیدن شدن» است و معنای «وادار به رسیدن کردن» نمی‌دهد.

فعلبن حالبن سببیفعل سببی
آموختنآموزآموزانآموزانیدن / آموزاندن
پریدنپرپرانپرانیدن / پراندن
پوشیدنپوشپوشانپوشانیدن / پوشاندن
جنبیدنجنبجنبانجنبانیدن / جنباندن
جوشیدنجوشجوشانجوشانیدن / جوشاندن
چرخیدنچرخچرخانچرخانیدن / چرخاندن
چریدنچرچرانچرانیدن / چراندن
چسبیدنچسبچسبانچسبانیدن / چسباندن
چشیدنچشچشانچشانیدن / چشاندن
خاریدنخارخارانخارانیدن / خاراندن
خشکیدنخشکخشکانخشکانیدن / خشکاندن
خمیدنخمخمانخمانیدن / خماندن
خندیدنخندخندانخندانیدن / خنداندن
خوابیدنخوابخوابانخوابانیدن / خواباندن
خوردنخورخورانخورانیدن / خوراندن
خیسیدنخیسخیسانخیسانیدن / خیساندن
دویدندودواندوانیدن / دواندن
رسیدنرسرسانرسانیدن / رساندن
رمیدنرمرمانرمانیدن / رماندن
سوختنسوزسوزانسوزانیدن / سوزاندن
شناختنشناسشناسانشناسانیدن / شناساندن
شنیدنشنوشنوانشنوانیدن / شنواندن
غلتیدنغلتغلتانغلتانیدن / غلتاندن
فهمیدنفهمفهمانفهمانیدن / فهماندن
گذشتنگذرگذرانگذرانیدن / گذراندن
لغزیدنلغزلغزانلغزانیدن / لغزاندن
نوشیدننوشنوشاننوشانیدن / نوشاندن

با توجه به کارکرد و معنای بن سببی روشن است که هر فعلی بن سببی ندارد و این، تفاوت اصلی بن سببی با بنهای حال و گذشته است. بنهای حال و گذشته بنهای پایه‌ی هر فعل هستند و بن سببی بنی مرکب به شمار می‌رود. در فارسی باستان و میانه، فعل بنهای بیشتری می‌داشت. برای نمونه، در فارسی میانه از افزودن پس‌وند «îh» به بن حال، بن مجهول ساخته می‌شود. فعل burtan (بردن) دارای بن حال bar، بن مجهول barîh و مصدر مجهول barîhistan (برده شدن) است. فعل barîhistan مانند فعلی معمولی صرف شده و ریخت مجهول فعل burtan را می‌سازد.

بن سببی در واژه‌سازی نیز به کار می‌رود. از نمونه‌های آن، فعل «رساندن» و واژه‌ی «رسانه» است. یکی از کاربردهای پس‌وند «ه» (e-) ساخت «اسم ابزار» است. برای نمونه، «گیره» از بن حال فعل «گرفتن» ساخته شده و معنای «ابزار/وسیله‌ی گرفتن» می‌دهد. به همین ترتیب، «رسانه» معنای «ابزار/وسیله‌ی رساندن» می‌دهد.