زمان حال مطلق گزارشی دارای نمود مطلق (perfective) و وجه گزارشی (indicative) است. نمود مطلق از پیآمد داشتن کنش (نمود کامل) یا دامنهدار بودن کنش (نمود ناتمام) سخنی نمیگوید و تنها این آگاهی را میدهد که کنش در زمان حال یا آینده به انجام میرسد. وجه گزارشی نشان میدهد که این زمان بر پایهی نگرش و رویکرد ذهنی نیست و کنش را آن گونه که در جهان بیرون است گزارش میکند. زبان فارسی در صرف فعل تفاوتی میان حال و آینده نمیگذارد. بنا بر این، زمان حال مطلق بسته به بافت جمله میتواند کار زمان آیندهی مطلق را نیز انجام دهد. از دید زبانشناسی نوین، نام انگلیسی این زمان perfective present است.
روش ساخت
زمان حال مطلق گزارشی بر پایهی الگوی زیر ساخته میشود:
صرف مثبت
من | روم | ما | رویم |
---|---|---|---|
تو | روی | شما | روید |
او | رود | ایشان | روند |
من | کار کنم | ما | کار کنیم |
---|---|---|---|
تو | کار کنی | شما | کار کنید |
او | کار کند | ایشان | کار کنند |
صرف منفی
ریخت منفی زمان حال مطلق با افزودن «نه» پیش از بن حال ساخته میشود. در نگارش رایج، «نه» پیوسته به بن حال نوشته میشود:
من | نروم | ما | نرویم |
---|---|---|---|
تو | نروی | شما | نروید |
او | نرود | ایشان | نروند |
من | کار نکنم | ما | کار نکنیم |
---|---|---|---|
تو | کار نکنی | شما | کار نکنید |
او | کار نکند | ایشان | کار نکنند |
فعل «بودن»
فعل «بودن» در زمان حال مطلق چند گونه دارد. نخستین گونه که اکنون تنها در زبان ادبی به کار میرود، از بن حال bav که امروزه bov تلفظ میشود به دست میآید.
من | بوم bovam |
ما | بویم bovîm |
---|---|---|---|
تو | بوی bovî |
شما | بوید bovîd |
او | بود bovad |
ایشان | بوند bovand |
فعل «بودن» دو گونهی دیگر نیز در زمان حال مطلق دارد: آزاد (free) و وابسته (bound). گونهی وابسته به تنهایی به کار نمیرود.
من | ام | ما | ایم |
---|---|---|---|
تو | ای | شما | اید |
او | است | ایشان | اند |
من | هستم | ما | هستیم |
---|---|---|---|
تو | هستی | شما | هستید |
او | هست | ایشان | هستند |
گونهی وابسته با آن که فعل است و نقش دستوری جداگانهای دارد اما در شیوهی نگارش رایج، تنها ریخت سومشخص مفرد یعنی «است» جدا نوشته میشود و دیگر ریختها پیوسته به واژهی پیشآیندشان نوشته میشوند:
- چطوری؟ – خستهام
- چطور است؟ – خسته است
- متشکرم، متشکریم، سپاسگزارند
ریخت منفی فعل «بودن» صرف ویژهای دارد:
من | نیستم | ما | نیستیم |
---|---|---|---|
تو | نیستی | شما | نیستید |
او | نیست | ایشان | نیستند |
در زبان ادبی، از بن حال bav/bov نیز میتوان ریخت منفی ساخت:
من | نبوم nabovam |
ما | نبویم nabovim |
---|---|---|---|
تو | نبوی nabovi |
شما | نبوید nabovid |
او | نبود nabovad |
ایشان | نبوند nabovand |
نمونه
- کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحلها
- به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
- ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
- گیریم X و Y مجموعه باشند. در این صورت، بنا به اصل دوگانهساز، {X,Y} وجود دارد و یکتا نیز است