نوشتن زبان فارسی به الفبای لاتین در حوزه‌های گوناگونی کاربرد دارد. از آن جمله:

با این وجود، هیچ شیوه‌نامه‌ی رسمی و استانداردی برای لاتین‌نویسی زبان فارسی تعریف نگردیده و هر کس، به زعم و سلیقه‌ی خود فارسی را به الفبای لاتین می‌نویسد. برای نمونه، صدای u در «کوشش» را می‌توان به چند ریخت دید: koushesh kooshesh kushesh و حتی koshesh. یا نمونه‌های آشناتری چون Googoosh (گوگوش)، Behrouz (بهروز)، Norouz (نوروز). زبانهای عربی، چینی، ژاپنی، روسی و یونانی که به خطی غیر لاتین نوشته می‌شوند، همگی رسم‌الخط رسمی لاتین دارند و از آن، برای مقصودهای گوناگون استفاده می‌کنند.

تفاوت خط الفبایی با خط ابجدی

خط فارسی از نوع ابجد است و با الفبا تفاوت دارد. در خط ابجدی، تنها برای همخوانها (بیصداها) حرف وجود دارد و واکه‌ها (صدادارها) یا نوشته نمی‌شوند یا با یکی از همخوانها نشان داده می‌شوند. برای نمونه، حرف «و» نشانگر صدای v است اما از آن، برای نشان دادن صدای u (روز)، o (تو) و ow (موز) نیز استفاده می‌گردد. واژه‌ی «نوروز» را در حقیقت، به صورت nvrvz می‌نویسیم اما یاد می‌گیریم که آن را nowruz بخوانیم. یا «ببر» (bbr) را بسته به متنی که در آن به کار رفته، می‌توان babr یا bebar یا bebor خواند. البته، حرکتهای زیر و زبر و پیش (فتحه، کسره، ضمه) برای مشخص کردن واکه‌ها وجود دارد اما آنها «نشانه» هستند و نه «حرف» الفبا. به همین دلیل است که در کتابت معمولی به کار نمی‌روند.

ویژگیهای مثبت خط ابجدی

لازم به یادآوری‌ست که نگارنده خط ابجدی را یک امتیاز برای زبان فارسی می‌داند و به هیچ عنوان، پشتیبان و هم‌داستان با تغییر خط فارسی نیست. خطهای ابجدی پیشینه‌ی درازی در ایران دارند و به دوران پس از اسلام محدود نمی‌شوند. خط کنونی با آن که «عربی» اطلاق می‌گردد اما هم‌خانواده و ادامه‌ی خطهای رایج در ایران پیشااسلامی‌ست و چهره‌هایی چون ابن مقله در تکامل آن، سهم اصلی را داشته‌اند.

ایرانیان در دوران ساسانی برای مکتوب کردن اوستا، خطی را ابداع کردند که هنوز هم، یکی از کاملترین خطهای جهان به شمار می‌رود. خط اوستایی برای ۱۶ واکه و ۳۷ همخوان، حرف الفبای جداگانه دارد. روشن است که ایرانیان می‌توانستند از این خط برای نوشتن زبان فارسی نیز بهره ببرند اما همچونان، به استفاده از انواع خطهای ابجدی ادامه دادند. نگارنده دلیل آن را امتیاز ویژه‌ی ابجد در برابر الفبا می‌داند. زبان فارسی از دیرباز در جغرافیای بسیار پهناور و متنوعی صحبت می‌شده‌است و مکتوب نکردن واکه‌ها، به ویژه واکه‌های کوتاه، این اجازه را به زبان می‌دهد که شکل نوشتاری یکپارچه‌ای داشته باشد. خواننده‌ی متن به فراخور زمان و مکان و گویش، می‌تواند جای خالی واکه‌ها را با واکه‌های ویژه‌ی گویش خود پر کند.

تصویر زیر مربوط به کهن‌ترین نسخه‌ی بازمانده از شاهنامه، معروف به شاهنامه‌ی فلورانس، است. به لطف مکتوب نکردن واکه‌ها، با آن که تلفظ رسمی زبان فارسی از آن زمان تا کنون، تغییر کرده‌است، هر فارسی‌زبانی می‌تواند متن این دست‌نوشت هشتصدساله را بخواند.

در زمان فردوسی بزرگ، بیت اول به صورت زیر خوانده می‌شده‌است که همچونان، در گویشهای بسیاری از جمله، گویشهای خراسان رایج است:

ba nâm i xudâvand i jân u xirad
k'az ên bartar andêša bar nagzarad

و در فارسی معیار امروزین به صورت زیر خوانده می‌شود:

be nâm e xodâvand e jân o xerad
k'az în bartar andîše bar nagzarad

همان طور که مشخص است، تفاوت اصلی دو خوانش در واکه‌های کوتاه است. به عنوان نمونه‌ای دیگر، در گویش کرمانی، فعل «کردن» kerdan خوانده می‌شود در حالی که در گویشهای دیگر ممکن است kardan یا kerdan یا حتی kordan خوانده شود. فارسی از کهن‌ترین زبانهای جهان است و تنوع گویشی بسیار بالایی دارد. این تنوع تا حدی‌ست که به سختی می‌توان دو روستای همجوار را یافت که گویش یکسانی داشته باشند. به باور نگارنده، خطی که در آن، تنها همخوانها حرف مشخص داشته باشند، بهترین گزینه برای پدید آوردن شکل نوشتاری واحد و مستقل از مکان و زمان و همچونین، حفظ اتحاد زبانی میان گویش‌وران آن است. کوتاه سخن آن که نیاکان ما، هوشمندانه ابجد را به الفبا ترجیح داده‌اند. برای زبانی با دیرینگی و رنگارنگی فارسی، ابجد مناسب‌ترین گزینه است.

الگوی پایه

در این الگو، تنها â و ow ممکن است ناآشنا باشد. کاستیهایی بر این الگو و الگوهای مشابه آن وارد است اما با به‌کارگیری همین الگو، زبان فارسی از خط لاتینی مناسبی برخوردار می‌گردد.

لاتینفارسینمونه
a-asbاسب
âآâbآب
ây-châyچای
bبbâdباد
chچchubچوب
dدdustدوست
e-esmاسم
ey-meydânمیدان
fفfekrفکر
gگgolگل
ghغ قghurbâgheقورباغه
hح هhaftهفت
i-bistبیست
jجjangجنگ
kکketâbکتاب
khخkhubخوب
lلlebâsلباس
mمmâdarمادر
nنnâmeنامه
o-omidامید
ow-howleحوله
oy-khoyخوی
pپپا
rرrangرنگ
sث س صsefidسفید
shشshirشیر
tت طtasallotتسلط
u-kuhکوه
uy-guyگوی
vوvarzeshورزش
yیyekیک
zذ ز ض ظzurزور
zhژzhâleژاله
'ء عma'niمعنی

حال، به بررسی کاستیها می‌پردازیم:

استفاده از ترکیبهای دوحرفی

استفاده از دو حرف برای نشان دادن صدای واحد، خطاپذیر است زیرا همنشینی آن دو حرف، همواره به معنای جفت بودن آنها نیست. برای نمونه:

از میان ترکیبهای دوحرفی (ch gh kh sh zh)، تنها ch مشکل‌زا نیست زیرا حرف c به تنهایی صدایی را نشان نمی‌دهد.

اختصاص ندادن حرف برای همزه

در زبان فارسی، «ع» همانند «ء» (همزه) تلفظ می‌گردد؛ درست همان طور که، «ط» مانند «ت» تلفظ می‌گردد. معمولا، از آپوستروف برای نشان دادن صدای همزه استفاده می‌گردد اما آپوستروف حرف الفبا نیست بلکه نشانه‌ای‌ست برای مشخص کردن ادغام یا کوتاه‌شدگی واژه‌ها. چند نمونه از کاربرد آپوستروف در زبانهای دیگر:

زباننمونه
انگلیسیshe's (she + is)
can't (can + not)
I've (I have)
فرانسویl'arbre (le + arbre)
c'est (ce + est)
ایتالیاییl'ora (la + ora)
po' (poco)
آلمانیgeht's (geht + es)

همزه یک صداست و مانند دیگر صداهای زبان فارسی، باید با «حرف» الفبا نشان داده بشود، نه با «نشانه».

نبود نشانه‌ای برای ادغام

روشن است که نمی‌توان از آپوستروف هم برای نشان دادن ادغام، هم برای نشان دادن صدای همزه استفاده کرد. آپوستروف باید مختص همان کاربردی باشد که در دیگر زبانها دارد. چند نمونه:

واژه‌هاادغاملاتین‌نوشت
زیبا + استزیباستzibâ'st
که + اوکوk'u
که + آنکانk'ân
از + اینزینz'in
از + اوزوz'u
کی + استکیستki'st
چی + استچیستchi’st

نادیده‌گیری املای تاریخی برخی از واژه‌ها

تفاوت نگذاشتن میان «خو» در «خواستن، خویش، خوان، …» و «خ» در «خاستن، خیش، خان …» منجر به خطا می‌گردد. برای نمونه، نوشتن «خواستن» به صورت khâstan صحیح نیست زیرا املای لاتین آن را با «خاستن» یکسان می‌کند. در گذشته، ترکیب «خو» تلفظ خاصی داشته‌است که هنوز هم، در بسیاری از زبانها و گویشهای محلی شنیده می‌شود.

الگوی بهینه

تک‌حرف برای همخوانها

در محیط زبان‌شناسی، همه‌ی همخوانهای زبان فارسی با تک‌حرف نشان داده می‌شوند:

صدادوحرفیتک‌حرفی
چchč
خkhx
ژzhž
شshš
غghq یا ɣ

واکه‌های کشیده

در زبان‌شناسی رسم است که کشیدگی واکه‌ها را با حرکت ماکرون (macron) نشان بدهند: ā ē ī ō ū. اما این حرکت در زبانهایی که به خط لاتین نوشته می‌شوند رایج نیست و بیشتر، کاربرد علمی دارد. به جای آن، حرکت سیرکون‌فلکس (به فرانسوی: circonflexe؛ به انگلیسی: circumflex) پیشنهاد می‌گردد که در زبانهای گوناگونی از جمله زبان فرانسوی به کار می‌رود. در الفبای لاتینی که برای نوشتن زبان کردی کرمانجی به کار می‌رود نیز، از حرکت سیرکون‌فلکس برای نشان دادن واکه‌های کشیده استفاده می‌گردد. بنا بر این، به جای ā حرف â پیشنهاد می‌گردد.

در فارسی معیار ایران، واکه‌های â و i و u واکه‌های کشیده به حساب می‌آیند. در اصل، باید i و u را هم با سیرکون‌فلکس و به صورت î و û نوشت اما از آنجا که شکل کوتاه آنها در لهجه‌ی معیار وجود ندارد، از آن صرف نظر می‌گردد. به هنگام نوشتن صورتهای دیگر زبان فارسی از جمله‌ی فارسی افغانستان و فارسی میانه، صورتهای کشیده‌ی واکه‌ها را می‌توان با سیرکون‌فلکس نشان داد. برای نمونه، rôz (روز)، shêr (شیر).

«خو»

در برخی منابع زبان‌شناسی، صدای «خو» را با xv یا xw نشان می‌دهند که هیچکدام مناسب کتابت معمول نیست. به جای آن، بسته به این که صدای «خ» به صورت kh یا x نوشته شود، می‌توان از khw یا xw استفاده کرد. چند نمونه:

واژهبا khwبا xw
خواستنkhwâstanxwâstan
خوابیدنkhwâbidanxwâbidan
خواهرkhwâharxwâhar
خواهشkhwâheshxwâheš
می‌خواهمmikhwâhammixwâham

همزه

متأسفانه، حتی در محیط دانشگاهی نیز فکری برای نشان دادن صدای همزه نشده و از علامت آپوستروف یا علامت آوانگاری ʔ استفاده می‌گردد. برای همزه، حرف ø پیشنهاد می‌گردد:

انعطاف
enøetâf
اعتبار
eøtebâr
بلعیدن
baløidan
سعدی
Saødi
شیء
sheyø
مایع
mâyeø
دفاع
defâø
مسئله
masøale
معنی
maøni
مداد شمعی
‎… shamøi

در زبان فارسی، واکه‌ها در آغاز هجاها همراه با صدای «همزه» تلفظ می‌گردند. این موضوع، ارتباطی با زبان عربی نداشته و از ویژگیهای طبیعی زبان فارسی‌ست و در زبانهای دیگری نیز، از جمله زبان آلمانی، وجود دارد. برای نمونه، واژه‌ی «آرد» در اصل، «ئارد» تلفظ می‌گردد و در واج‌شماری چهار صدا به حساب می‌آید: همخوان-واکه-همخوان-همخوان.

هنگامی که همزه میان دو واکه قرار می‌گیرد، نیازی به نوشتن آن نیست. برای نمونه، در واژه‌ی «جامعه»، نیازی نیست آن را به صورت jâmeøe بنویسیم. در زبان فارسی، هر هجا تنها یک واکه دارد و واکه‌های کنار هم، در هجاهای جداگانه جای می‌گیرند: jâ‑me‑e. بنا بر اصل آواشناسی زبان فارسی، واکه‌ی آغاز هجا به طور طبیعی با همزه تلفظ می‌گردد. در نتیجه: jâ‑me‑øe. چند نمونه‌ی دیگر:

واژهنگارش لاتینهجاهاتلفظ
طبیعتtabiatta-bi-atta-bi-øat
رئیسraisra-isra-øis
باعثbâesbâ-esbâ-øes
دائمdâemdâ-emdâ-øem
سؤالsoâlso-âlso-øâl

به همین ترتیب، در واژه‌هایی که با صدای همزه آغاز می‌گردند، نیازی به نوشتن ø نیست:

واژهنگارش لاتینهجاهاتلفظ
علیAlia-liøa-li
عالیâliâ-liøâ-li
علتellatel-latøel-lat
عیدeydeydøeyd
عروسarusa-rusøa-rus

حرف «ق»

اگرچه در گویش معیار، «ق» مانند «غ» تلفظ می‌گردد اما در بسیاری از گویشها، از جمله گویش یزدی و گویشهای فارسی در افغانستان و تاجیکستان، این دو همچونان متفاوت تلفظ می‌گردند. در برخی از الگوهای لاتین‌نویسی از q برای نشان دادن صدای «غ» و «ق» استفاده می‌گردد اما q مختص صدای «ق» است. اختصاص داشتن q به «ق» و gh به «غ» در نام کشورهای قطر (Qatar)، عراق (Iraq) و افغانستان (Afghanistan) مشهود است.

در حوزه‌ی زبان‌شناسی، از حرف گامای الفبای یونانی (ɣ) برای نشان دادن صدای «غ» استفاده می‌گردد اما آمیختن الفبای یونانی با لاتین مناسب الفبای استاندارد نیست. برای «غ»، دوحرفی gh و تک‌حرفی ğ پیشنهاد می‌گردد که هم بر پایه‌ی الفبای لاتین بوده و هم با č (ch) و š (sh) و ž (zh) هماهنگی دارد. هر گاه نیاز به تمایز صدای «ق» باشد، می‌توان از q استفاده کرد.

جمع‌بندی

جدول زیر، الفبای پیشنهادی را نمایش می‌دهد:

لاتینفارسینمونه
a-asbاسب
âآâbآب
ây-čâyچای
bبbâdباد
čچčubچوب
dدdustدوست
e-esmاسم
ey-meydânمیدان
fفfekrفکر
gگgolگل
ǧغ قǧurbâǧeقورباغه
hح هhaftهفت
i-bistبیست
jجjangجنگ
kکketâbکتاب
lلlebâsلباس
mمmâdarمادر
nنnâmeنامه
o-omidامید
ow-howleحوله
oy-xoyخوی
pپپا
rرrangرنگ
sث س صsefidسفید
šشširشیر
tت طtasallotتسلط
u-kuhکوه
uy-guyگوی
vوvarzešورزش
xخxubخوب
xw-xwâharخواهر
yیyekیک
zذ ز ض ظzurزور
žژžâleژاله
øء عmaøniمعنی

نکته‌های نگارشی

«ه» پایانی

در خط فارسی، واکه‌ی «e» در پایان واژه‌ها، با استفاده از حرف «ه» مشخص می‌گردد. برای نمونه، در واژه‌های «خانه، هفته، چشمه، دهه»، اگر از «ه» برای نشان دادن صدای «e» استفاده نگردد آنگاه در نوشتار با واژه‌های «خان، هفت، چشم، ده» یکسان می‌گردند. در این موارد، «ه» نماینده‌ی صدای «e» است و نه «h». به هنگام نگارش فارسی به الفبای لاتین، نباید واژه‌هایی مانند «خانه» و «شهره» را به صورت khâneh و Shohreh نوشت زیرا در خط لاتین، حرف «e» برای نشان دادن این صدا کفایت می‌کند. املای درست این دست از واژه‌ها به صورت khâne و Shohre است. حرف «h» تنها هنگامی نوشته می‌شود که واژه دارای صدای «h» باشد. برای نمونه: «مه» (meh)، «ده» (deh).

حرف اضافه‌ی e و دیگر بستها

«e» که آن را «کسره‌ی اضافه» یا «نقش‌نمای اضافه» می‌نامند یک واژه از مقوله‌ی حرف اضافه (مانند «را»، «به»، «از») است. حرف اضافه‌ی «e» مشابه «of» انگلیسی و «de» فرانسوی و اسپانیائی‌ست اما همتای آنها نبوده و کاربردهای گوناگون و گسترده‌تری دارد. از آن جا که در خط فارسی حرفی برای نشان دادن واکه‌ی «e» نیست، این حرف اضافه در نوشتار ظاهر نمی‌شود مگر هنگامی که به شکل «ye» در می‌آید:

حرف اضافه‌ی «e» از نوع «بست» (clitic) است. بست نوعی واژه است که از خود تکیه ندارد و با واژه‌ی پیش‌آیندش تشکیل هجا می‌دهد. در فارسی میانه و خط پهلوی، حرف اضافه‌ی «e» جدا نوشته می‌شد. در زبانهای دیگر نیز، بستها را جدا می‌نویسند. در زبان انگلیسی، حرف تعریف نامعین «a» از نوع بست است و جدا نوشته می‌شود. اگر واژه‌ای که پس از حرف تعریف نامعین می‌آید با آوای واکه آغاز شود، «a» به صورت «an» در می‌آید (an apple) درست همان طور که حرف اضافه‌ی «e» فارسی، پس از برخی واکه‌ها به صورت «ye» در می‌آید.

از نظر زبان‌شناختی نیز می‌توان ثابت کرد که حرف اضافه‌ی «e» مستقل است. این حرف اضافه بر همه‌ی عنصرهای گروه تأثیر می‌گذارد و نه تنها بر واژه‌ی پیش‌آیندش. برای نمونه:

به همین ترتیب، دیگر بستهای زبان فارسی از جمله، حرف تعریف نامعین و ضمیرهای شخصی وابسته باید جدا نوشته شوند:

نوشتن «کتابم» به صورت ketâbam درست مانند است که my book را به صورت mybook بنویسیم. سرهم‌نویسی بستهای نامبرده به دلیل نفوذ زبان عربی‌ست. در فارسی میانه که صورت اصیل فارسی پیش از نفوذ زبان عربی‌ست، این بستها جدا نوشته می‌شدند. در کتابهای آموزش زبان فارسی به خارجیان، این بستها را با خط تیره به واژه‌ی پیش‌آیندشان می‌چسبانند که در اصل، نادرست اما بهتر از چسبیده نوشتن است:

dust-e khub, mard-i, ketâb-am, busidam-ash