نمود دستوری (grammatical aspect) نشان میدهد که کنش چگونه در بازهای از زمان جریان مییابد: یک بار رخ میدهد یا بیشتر، پیوسته در جریان است یا تکرار میگردد و … واژهی «نمود» از فعل «نمودن» (نشان دادن، نمایش دادن) بر میآید و با واژههایی چون «نماد» و «نمودار» همخانواده است. نمود مانند یک نمودار، چگونگی حرکت کنش را در محور زمان نشان میدهد. سازههای زیر از فعل «رفتن»، همگی زمان «گذشته» و سویهی «گزارشی» دارند و نمودشان آنها را از یکدیگر جدا میکند:
سازه | نمود |
---|---|
رفت | مطلق |
میرفت | پایا |
داشت میرفت | استمراری |
رفته | کامل |
رفته بود | پیشین |
رفته بوده بود | مقدم |
نمود در زبان فارسی پیوندپذیری بالایی دارد و زمانهای گوناگونی را پدید میآورد. برای نمونه، سازهی «میرفته» دارای دو نمود «پایا» و «کامل» و سازهی «داشته میرفته بوده» دارای سه نمود «پیشین»، «کامل» و «استمراری» است. در ردهی گذشتهی گزارشی، فارسی شانزده زمان دارد که به تنهایی، بیشتر از شمار زمانها در بسیاری از زبانهای دیگر است.
نمود پایا
نمود پایا (imperfective aspect) نشان میدهد که کنش در بازهای از زمان پایدار و ماندگار است. نمود پایا برای سخن گفتن از مفهومهایی چون جریان داشتن، تکرار شدن و عادت داشتن به کار میرود: «باران میآمد»، «در دبیرستان فیزیک درس میداد» و «هر روز پیادهروی میکردم». نمود پایا از آغاز یا پایان کنش سخنی نمیگوید. برای نمونه، در جملهی «باران میآمد»، زمان آغاز بارش و زمان پایان بارش، دانسته نیستند و تنها از بارش باران در بازهای از زمان گذشته آگاهی مییابیم. در برخی زبانها، نمودهای پیوسته (continuous)، استمراری (progressive)، هميشگى (habitual) و چندباره (iterative) صرفهای جداگانهای دارند و در برخی زبانها، همه یا بیشتر این نمودها با نمود پایا بیان میشوند. بنا بر این، هر زبانی نمود پایا ندارد. زبان انگلیسی از دستهی زبانهایی است که این نمود را ندارند. زبانهایی چون فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی، نمود پایا ندارند اما یک زمان برای بیان گذشتهی پایا (imperfect) دارند. در این دسته از زبانها، مفهوم «پایا» محدود به یک زمان است و به «نمود» گسترش نیافته. زبانهای خانوادهی اسلاوی، از جمله روسی و لهستانی، همچون زبان فارسی نمود پایا دارند.
این نمود در دانش زبانشناسی imperfective نامیده میشود اما ترجمهی آن به «ناتمام» یا «ناقص»، مناسب زبان فارسی با این گستردگی زمانی نیست زیرا در نامگذاری برخی زمانها به بنبست میخورد: زمان سازهی «میرفته» را نمیتوان «حال کامل ناتمام» نامید زیرا مفهومهای «ناتمام» و «کامل» وارونهی هماند و در کنار هم نمیگنجند. واژهی «پایا» از فعل «پایستن» به معنای «پایدار ماندن، دوام داشتن» بر میآید و مفهوم این نمود را به روشنی میرساند: ماندگاری و دوام کنش در بازهای از زمان.
واژهی imperfective با نگاه به واژهی perfect ساخته شده. در شرح دستور زبانهای کلاسیک اروپایی یعنی لاتین و یونانی، زمان perfect (کامل) نشان میدهد که کنش به پایان رسیده و بر این پایه، زمانی را که از پایان یافتن کنش سخنی نمیگوید imperfect (ناکامل، ناتمام) نامیدند و در ادامه، از روی آن واژهی imperfective ساخته شد. کارکرد نمود imperfective نشان دادن پایداری و ماندگاری کنش در بازهای از زمان است. برای فارسی، گزینش واژهای که به این مفهوم اشاره میکند («پایا») مناسبتر از واژهای است که به پایان نیافتن کنش اشاره میکند («ناتمام»).
نمود کامل
نمود کامل (perfect aspect) زمان رخداد کنش را به بازهای دیگر از زمان پیوند میزند. این پل زمانی دو کارکرد دارد: ۱) بازگو کردن کنش ۲) نشان دادن این که برآمد و پیآمد کنش هنوز پابرجا است. در جملهی «کلیدهایم را گم کردهام» کنش «گم کردن» در زمان گذشته رخ داده اما پیآمد آن تا زمان حال پابرجا است و کلیدها هنوز پیدا نشدهاند. از جملهی «همایون به سفر رفته» میتوان در یافت که همایون هنوز در سفر است. در جملهی «غذا خوردهام» پیآمد میتواند این باشد که گوینده اکنون گرسنه نیست. از جملهی «کتاب را روی میز گذاشتهام» این برداشت میشود که کتاب باید هنوز روی میز باشد.
پلی که نمود کامل در زمان میزند همواره میان گذشته و حال یا میان آینده و حال نیست. در سازهی «رفته بوده» که زمان آن «گذشتهی پیشین کامل» است، کنش «رفتن» میان دو بازهی زمانی گذشته پل میزند و نشان میدهد که پیآمد کنش تا بازهای دیگر از زمان گذشته همچونان پابرجا بوده.
نمود مطلق
نمود مطلق (perfective aspect) نشان میدهد که کنش در بازهای از انجام میگیرد اما نه پیآمدی به دنبال دارد (در برابر نمود کامل)، نه پیوسته یا پیاپی انجام میگیرد (در برابر نمود پایا). نمود مطلق دیدی کلی به کنش دارد و ساختار درونی آن را نمیکاود. سازهی «رفت» در جملهی «به دانشگاه رفت» دارای زمان «گذشتهی مطلق» است زیرا تنها به انجام گرفتن کنش «رفتن» در زمان گذشته میپردازد. برای نامگذاری زمانهای مطلق، واژهی «ساده» رایج است («گذشتهی ساده»، «حال ساده» و «آیندهی ساده») اما این واژه، برابر درستی برای perfective نیست.
نمود پیوسته و نمود استمراری
به زبان ساده، فعل از انجام گرفتن کار (action) یا روی دادن حالتی (state) سخن میگوید. نمود استمراری (progressive aspect) جریان داشتن «کار» و نمود پیوسته (continuous aspect) جریان داشتن «حالت» در بازهای از زمان را نشان میدهند. چینی، هندی و اردو از زبانهاییاند که مفهوم در جریان بودن کار را از مفهوم در جریان بودن حالت جدا میکنند. زبان فارسی این دو مفهوم را از هم جدا نمیکند اما از آنجا که بیشتر فعلها بیانگر «کار» هستند تا «حالت»، اصطلاح progressive (استمراری) مناسبتر است. نمود استمراری در زبان فارسی ویژگیای دارد که در دیگر زبانها کمتر دیده میشود. این نمود تنها هنگامی به کار میرود که کار یا حالت در جریان است و در نتیجه، ریخت منفی ندارد. برای نمونه، «دارد میآید» ریخت منفی ندارد و «دارد نمیآید» نادستوری است در حالی که در انگلیسی میتوان گفت «he is not coming».
هر دو نمود پیوسته و استمراری را میتوان زیرشاخهای از نمود پایا به شمار آورد زیرا یکی از کارکردهای نمود پایا، بیان در جریان بودن کنش در پارهای از زمان است. برای نمونه، به جای «دارد باران میآید» (حال استمراری) میتوان گفت «باران میآید» (حال پایا). نمود استمراری پیشینهی درازی در زبان فارسی ندارد و ویژهی فارسی گفتاری ایران است. در نوشتار، نمود پایا یا ساختهایی چون «در حال … بودن»، «مشغول … بودن»، «سرگرم … بودن» و «درگیر … بودن» به کار میروند. زبان فرانسوی همچون فارسی نوشتاری، هیچیک از نمودهای پیوسته و استمراری را ندارد و برای نشان دادن در جریان بودن کنش، نمود پایا یا ساخت être en train de را به کار میبرد.
نمود استمراری | جایگزینهای آن در زبان نوشتاری |
---|---|
دارد درس میخواند | درس میخواند در حال درس خواندن است مشغول درس خواندن است سرگرم درس خواندن است |
داشت غذا میخورد | غذا میخورد در حال غذا خوردن بود مشغول غذا خوردن بود سرگرم غذا خوردن بود |
از آنجا که نمود استمراری صرف منفی ندارد، برای بیان مفهوم «در جریان نبودن» نمود پایا به کار میرود.
صرف مثبت | صرف منفی |
---|---|
داشتم میرفتم | نمیرفتم |
دارد درس میخواند | درس نمیخواند |
داشت غذا میخورد | غذا نمیخورد |
نمود پیشین
نمود پیشین بیانگر انجام گرفتن کنشی «پیش» از کنشی دیگر در بازهی زمانی یکسان است. در جملهی «هنگامی که به خانه رسیدم، مهمانها آمده بودند»، کنش «آمدن» پیش از کنش «رسیدن» رخ داده و از این رو، در زمان گذشتهی پیشین صرف گشته. نام رایج این زمان، «ماضی بعید» یا «گذشتهی بعید» است اما اصطلاح «پیشین» گویاتر است و مفهوم «رخ دادن پیش از کنشی دیگر» را به روشنی میرساند. افزون بر این، معنای رایج «بعید» در فارسی امروز «دارای احتمال کم» است و نه «دور». به هر روی، «بعید» و «دور» هیچکدام گویایی واژهی «پیشین» را ندارند.
در زبان انگلیسی به زمان سازهی «آمده بودند»، past perfect (گذشتهی کامل) یا pluperfect (پیشاکامل) میگویند. در زبانهای یونانی (ὑπερσυντέλικος) و لاتین (plus quam perfectum) و نیز، زبانهای برآمده یا تأثیرگرفته از این زبانها چون فرانسوی (plus-que-parfait)، اسپانیایی (pluscuamperfecto) و آلمانی (Plusquamperfekt) به این زمان «پیشاکامل» (پیش از حال کامل) میگویند که معنای آن نزدیک به «گذشتهی پیشین» است.
در زبان فارسی، نمودها همآمیزی بالایی دارند. از در هم آمیختن نمودهای پیشین و کامل، زمان گذشتهی پیشین کامل (نمونه: رفته بوده)، از در هم آمیختن نمودهای پیشین، کامل و پایا، زمان گذشتهی پیشین کامل پایا (نمونه: میرفته بوده) و از در هم آمیختن نمودهای پیشین، کامل و استمراری، زمان گذشتهی پیشین کامل استمراری (نمونه: داشته میرفته بوده) به دست میآید. هیچ یک از این زمانها، برابری در انگلیسی ندارند و نامگذاری آنها به شیوهی رایج در زبانهای هندواروپایی شدنی نیست. از این رو، نگارنده افزون بر نمودهای رایج در دستور زبانهای هندواروپایی، نمودی به نام «پیشین» (precedent) را نیز برای زبان فارسی در نظر میگیرد تا بتوان این زمانها را به درستی دستهبندی و بررسی کرد.
در دانش زبانشناسی، نمود کامل و به ویژه، گذشتهی کامل (past perfect) چند گونه دارد. زبان فارسی دو گونه گذشتهی کامل دارد:
- گونهای که تنها از انجام گرفتن کنشی پیش از کنش دیگر سخن میگوید و نگارنده آن را «گذشتهی پیشین» مینامد: «رفته بودم، رفته بودی، رفته بود، …»
- گونهای که افزون بر پیشی داشتن، از پیآمد داشتن کنش سخن میگوید و نگارنده آن را «گذشتهی پیشین کامل» مینامد: «رفته بودهام، رفته بودهای، رفته بوده، …»
در انگلیسی، همهی این گونهها با یک زمان بیان میشوند و میتوان نام این زمان را past perfect (گذشتهی کامل) گذاشت اما در بارهی فارسی، اگر گونهی نخست را «گذشتهی کامل» بنامیم، گونهی دوم نام «گذشتهی کامل کامل» (past perfect perfect) پیدا میکند که بیمعنا است. پس، «گذشتهی کامل» انگلیسی برابر «گذشتهی پیشین» فارسی است و «گذشتهی پیشین کامل» فارسی، برابری در انگلیسی، فرانسوی و بسیاری از زبانهای دیگر ندارد. برای نمونه، جملهی انگلیسی زیر، بسته به بافت متن، میتواند دو معنا داشته باشد
Sarah had arrived at eight o’clock
- سارا ساعت هشت رسیده بود (گذشتهی پیشین): زمان رسیدن سارا ساعت هشت بوده
- سارا ساعت هشت رسیده بوده (گذشتهی پیشین کامل): زمان رسیدن سارا پیش از ساعت هشت بوده اما در ساعت هشت هنوز در آنجا حضور داشته
نمود مقدم
نمود مقدم (anterior aspect) بیانگر انجام یافتن کنشی پیش از هر کنش دیگر در بازهی زمانی یکسان است. رخ دادن آن کنش، «مقدم» بر هر کنش دیگر است حتی کنشی که نمود آن پیشین است. نمود مقدم در فارسی امروز به کار نمیرود اما در برخی گویشهای محلی همچونان کاربرد دارد. «رفته بوده بود» (گذشتهی مقدم) و «رفته بوده خواهد بود» (آیندهی مقدم) دو نمونه از زمانهای مقدماند. همچون زمانهای پیشین، از آنجا که شمار زمانهای مقدم بیش از یک است و با نمودهای دیگر همآمیزی دارد، نگارنده آن را به جای زمان، یک نمود جداگانه در نظر میگیرد.