در زبان فارسی، پسوند «-ا» (â-) کاربردهای گوناگونی دارد. با نگاه به نمونههای زیر میتوان در یافت یکی از کاربردهای اصلی آن، افزوده شدن به صفت و ساخت اسمیست که با سنجش اندازهی آن صفت سر و کار دارد.
صفت | اسم | معنا |
---|---|---|
پهن | پهنا | میزان پهن بودن اندازهی پهنی (عرض) |
دراز | درازا | میزان دراز بودن اندازهی درازی (طول) |
ژرف | ژرفا | میزان ژرف بودن اندازهی ژرفی (عمق) |
بلند | بلندا | میزان بلند بودن اندازهی بلندی (ارتفاع) |
گرم | گرما | میزان گرم بودن اندازهی گرمی |
همان طور که از جدول بالا پیداست، واژههای عربی «عرض»، «طول»، «ارتفاع»، «عمق» همگی برابری در زبان فارسی دارند هرچند که رایجتر از همتای بومی خود هستند. واژهی «سرما» به قیاس از «گرما» ساخته شدهاست و معنای «میزان سرد بودن، اندازهی سردی» را میرساند.
با در نظر گرفتن پسوند «-ا» به عنوان پسوند پیشفرض سنجش اندازه، میتوان از آن در واژهسازی فنی بهره برد. «فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی-اخترفیزیک» محمد حیدریملایری از کارهای برجسته در زمینهی برابرگزینی اصطلاحهای تخصصیست. ایشان برای distance واژهی «دورا» را پیش نهادهاند. «دورا» بر پایهی همین الگو ساخته شدهاست و مفهوم «فاصله» و «مسافت» را به طرز دقیقتر و گویاتری میرساند.
صفت | اسم | معنا |
---|---|---|
دور | دورا | میزان/اندازهی دور بودن میزان/اندازهی دوری (مسافت، فاصله) |
«بزرگا» از دیگر واژههای نوسازیست که از این الگو پیروی کرده و برابر magnitude است. برای نمونه، «زلزلهای به بزرگای ۵٫۶ ریشتر هرمزگان را لرزاند».
صفت | اسم | معنا |
---|---|---|
بزرگ | بزرگا | میزان بزرگ بودن، میزان بزرگی (شدت، قدرت) |