با آن که فارسی یکی از کهنسال‌ترین زبانهای جهان است اما ساختار آن هنوز به درستی کاویده و گزارش نگشته. کتابهایی که تا کنون به نگارش در آمده‌اند، افزون بر نادقیق و ناکامل بودن، عموما نگاهی سنتی و یا عربی‌گرایانه به ساختار زبان دارند. برخی از کتابهای جدیدتر نیز، ساختار فارسی را تنها با زبانهایی چون انگلیسی یا فرانسه سنجیده‌اند در حالی که برای درک ژرفتر فارسی، نیاز به آشنایی با فارسی باستان و میانه و همچونین، زبانهای همخانواده‌ی اوستایی و سانسکریت است. در میان زبانهای شاخه‌ی اروپایی، لاتین و یونانی یاری‌رسانهای مناسبتری‌اند. نگارنده بر آن است تا گامی در گزارش ژرف و نوین دستور زبان فارسی بر دارد و کار را با جستار «فعل» که مهمترین و پرکاستی‌ترین و در نتیجه، دشوارترین بخش آن است آغاز می‌کند.

زبان فارسی دارای یکی از گسترده‌ترین و باقاعده‌ترین دستگاه‌های صرف فعل است. در بیان گستردگی، به این مورد بسنده می‌گردد که تنها در رده‌ی «گذشته‌ی گزارشی»، فارسی بیش از دوازده زمان دارد. کاستی در این زمینه تا جایی است که در هیچ منبعی، همه‌ی زمانهای موجود در زبان فارسی گردآوردی و نامگذاری دقیق نگشته. همچونین، زمانهای فارسی با زمانهای زبانهای همخانواده‌ی شاخه‌ی اروپایی به ویژه انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی به درستی برابرسنجی نگشته. جستار زمانهای حال و آینده برای نمونه ذکر می‌گردد:

در بنیان زبان فارسی، زمان فعل به دو دسته‌ی «گذشته» و «ناگذشته» بخش می‌گردد؛ بدین معنا که برای بیان زمانهای «حال» و «آینده» ریختهای صرفی یکسان به کار می‌رود و زمان فعل، از بافت جمله شناسایی می‌گردد. برای نمونه، ریخت صرفی «می‌روند» که دارای زمان ناگذشته است، در جمله‌ی «به سفر می‌روند» بیانگر زمان حال و در جمله‌ی «هفته‌ی دیگر به سفر می‌روند» بیانگر زمان آینده است. به عنوان نمونه‌ای پیچیده‌تر، ریخت صرفی «خورده‌اند» بسته به جمله‌ای که در آن به کار رفته، برابر زمانهای «حال کامل» و «آینده‌ی کامل» زبان انگلیسی است: «غذایشان را خورده‌اند» (حال کامل) در برابر «تا آن موقع، غذایشان را خورده‌اند» (آینده‌ی کامل) یا «تا ما برسیم، غذایشان را خورده‌اند» (آینده‌ی کامل). زبان فارسی به شمار زمانهای حال، زمان آینده دارد (در برخی گویشها، حتی بیشتر) اما در دستور رایج، از زمانهایی چون «آینده‌ی استمراری» و «آینده‌ی کامل» سخنی به میان نیامده.

یکی از دشواریهای کار در حوزه‌ی زبان‌شناسی به زبان فارسی، نبود اصطلاحهای مناسب و یکدست برای بیان مفهومهای دستوری است. اصطلاحها و نامگذاریها، معمولا از منبعی به منبع دیگر متفاوت و گاه، حتی وارونه‌ی هم‌اند. برای نمونه، در برابر stem، اصطلاحهای «بن»، «ستاک» و حتی «ماده» رایج است. نگارنده کوشیده برای اصطلاحهای دستوری، مناسب‌ترین گزینه را پیش بنهد. در اینجا، چند نمونه آورده می‌شود:

برای مفهوم دستوری participle، نه تنها در کتابهای دبیرستان که حتی در کتابهای تخصصی زبان‌شناسی نیز، اصطلاح «صفت مفعولی» به کار می‌رود. چگونه می‌توان «آمده» را که از فعلی ناگذرا (لازم) مشتق می‌گردد، به «مفعول» ربط داد؟ همچونین، با آن که participle می‌تواند به عنوان صفت به کار رود اما صفت نبوده و ماهیت و کارکرد دستوری متفاوتی دارد. برای آن، اصطلاح «ماده» پیشنهاد می‌گردد.

«استمراری» نامیدن زمان فعل «می‌رفت» که شاید به پی‌روی از زبان انگلیسی باشد، نادرست است زیرا انگلیسی این زمان و این نمود را ندارد. در زبانهای فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی به آن imperfect (گذشته‌ی ناقص/ناتمام) می‌گویند. نگارنده، اصطلاح «استمراری» را برای نمود زمانهایی چون «دارد می‌رود» (حال استمراری) و «داشت می‌رفت» (گذشته‌ی استمراری) به کار می‌برد.

در کتاب «تاریخ زبان فارسی»، دکتر ناتل خانلری اصطلاح «گذشته‌ی پیشین» را به جای «گذشته‌ی بعید» به کار برده‌اند. صفت «پیشین» گویاتر است زیرا این نمود بیانگر رخ دادن فعلی «پیش» از فعلی دیگر است. برای نمونه، در جمله‌ی «وقتی به خانه آمدم، پدرم رفته بود»، فعل «رفتن» پیش از فعل «آمدن» رخ داده.

از به کار بردن اصطلاحهایی که زائد، ناگویا یا نادقیق هستند، پرهیز می‌گردد. برای نمونه، هنگامی که در زبان فارسی «گذشته» را داریم، نیازی به «ماضی» نیست. از نمونه‌های دیگر می‌توان «حال» به جای «مضارع» و «گزارشی» به جای «اخباری» را بر شمرد. برای آگاهی بیشتر، نوشتار برابر فارسی برخی از اصطلاحهای زبان‌شناسی را بخوانید.

در پایان، یادآور می‌شود که محتوای پیش رو نهایی نیست و تا جایی که زمان یاری کند، بازبینی، ویرایش و گسترش می‌یابد. مایه‌ی سرور است که دیدگاه‌ها و پیشنهادهایتان را با نگارنده در میان بگذارید.