برای صرف فعل در زمانهای گوناگون، «پایانههای صرفی» (conjugational endings) که به آنها «پایانههای شخصی» (personal endings) نیز میگویند، به بن فعل یا مادهی فعل افزوده میگردند. برای نمونه، از افزودن «پایانههای صرفی نخستین» به بن حال «رو»، فعل «رفتن» در زمان حال مطلق گزارشی صرف میگردد: «روم، روی، رود، رویم، روید، روند». از آنجا که در زبان فارسی، هر شخص دستوری، پایانهی صرفی ویژهی خود را دارد، به پایانههای صرفی در اصطلاح، «شناسه» میگویند. «شناسه» در لغت، به معنای «ابزار شناختن» است. از روی شناسه میتوان شخص فعل را شناسایی کرد. برای نمونه، شناسهی «ـَند» در «میروند» نشانگر سومشخص جمع است. از دید تاریخی، شناسهها از ریخت وابستهی فعل «بودن» در زمان حال بنیان گرفتهاند.
نخستین | پسین | خواستاری | فرمایشی | |
---|---|---|---|---|
۱م. | ـَم am |
ـَم am |
ام âm |
ـَم am |
۲م. | ی î |
ی î |
ی *î |
∅ |
۳م. | ـَد ad |
∅ | اد âd |
ـَد ad |
۱ج. | یم îm |
یم îm |
یم *îm |
یم îm |
۲ج. | ید îd |
ید îd |
ید îd |
ید îd |
۳ج. | ـَند and |
ـَند and |
اند ând |
ـَند and |
شناسههای نخستین و پسین
در دستور زبانهای اوستایی، سانسکریت، فارسی باستان، یونانی باستان و همچونین، زبان مادر یعنی هندواروپایی، اصطلاحهای «شناسهی نخستین» (primary ending) و «شناسهی پسین» (secondary ending) به کار میروند. در دستور، زمان به دو بخش گذشته و ناگذشته بخش میشود. به زمانهای حال و آینده، زمانهای نخستین (primary tenses) و به زمانهای گذشته، از جمله زمان گذشتهی مطلق و گذشتهی نقلی، زمانهای پسین (secondary tenses) میگویند. اگرچه با گذشت زمان، قانون صرف دستخوش تغییر گشته اما در اساس، شناسههای نخستین برای صرف فعل در زمانهای نخستین و شناسههای پسین برای صرف فعل در زمانهای پسین به کار میروند.
در دستور رایج زبان فارسی، اصطلاحهای «شناسهی حال» و «شناسهی گذشته» به کار میروند اما هم برای دقیقتر بودن، هم برای هماهنگ بودن با دستور زبانهای همخانواده و همرده، نگارنده به کار بردن اصطلاحهای «شناسهی نخستین» و «شناسهی پسین» را پیشنهاد میدهد. شناسههای نخستین و پسین تنها در سومشخص مفرد هممانند نیستند. نماد ∅ نشانگر «تکواژ تهی» (null morpheme) است و نشان میدهد که به پایان بن یا ماده، شناسهای افزوده نمیگردد.
شناسهی نخستین | شناسهی پسین | |
---|---|---|
۱م. | ـَم am |
ـَم am |
۲م. | ی î |
ی î |
۳م. | ـَد ad |
∅ |
۱ج. | یم îm |
یم îm |
۲ج. | ید îd |
ید îd |
۳ج. | ـَند and |
ـَند and |
شناسههای خواستاری
وجه خواستاری (optative mood) در فارسی نو کاربرد چندانی ندارد. کمکاربردی آن تا اندازهایست که ریخت دقیق شناسههای خواستاری را برای هر شش شخص فعل در دست نداریم. نمونههای بازمانده، بیشتر برای سومشخص مفرد است. برای نمونه: «مریزاد، مرساد، باد». به نظر میرسد برای شخصهایی که شناسهی نخستین با واکهی «a» آغاز میگردد، در شناسهی خواستاری این واکه تبدیل به واکهی «â» گشته و برای دیگر شخصهای دستوری، همان شناسهی نخستین به کار میرفته. شناسههایی که گواه تاریخی نداشته و گمانیاند، با ستاره نشان گذاشته شدهاند.
۱م. | ام âm |
۱ج. | یم *îm |
---|---|---|---|
۲م. | ی *î |
۲ج. | ید îd |
۳م. | اد âd |
۳ج. | اند ând |
شناسههای فرمایشی
شناسههای فرمایشی همان شناسههای نخستیناند با این تفاوت که شناسهی دومشخص مفرد «تکواژ تهی» است.
۱م. | ـَم am |
۱ج. | یم îm |
---|---|---|---|
۲م. | ∅ | ۲ج. | ید îd |
۳م. | ـَد ad |
۳ج. | ـَند and |
شناسه و ضمیراندازی
همان گونه که گفته آمد، واژهی «شناسه» از فعل «شناختن» گرفته شده و در لغت، به معنای «ابزار شناختن» است. در زبان فارسی هر شخص، شناسهی یکتایی دارد و از روی آن میتوان شخص فعل را شناسایی کرد. از این رو، ضمیرهای فاعلی (من، تو، ...) در حالت عادی همراه فعل نمیآیند. برای نمونه، به جای «من دیروز به سینما رفتم» میگوییم «دیروز به سینما رفتم»؛ «م» در پایان «رفتم»، شخص فعل را که «اولشخص مفرد» (من) است، نشان میدهد. ضمیر شخصی زمانی به کار میرود که نیاز به تأکید باشد. به زبانهایی که چونین ویژگیای دارند زبانهای «ضمیرانداز» (pro-drop) میگویند. زبان فارسی به طور کامل ضمیرانداز است. زبانهایی چون اسپانیایی و ایتالیایی در کل، ضمیرانداز به شمار میروند اما در برخی از زمانها، شناسههایشان یکتا نیستند. زبانهایی چون انگلیسی و فرانسوی ضمیرانداز نیستند و ضمیر فاعلی باید همواره با فعل به کار رود تا شخص فعل مشخص باشد. برای نمونه، در زبان انگلیسی، «went» به تنهایی شخص فعل را مشخص نمیکند و نیاز به ضمیر فاعلی است (I went, You went, ...). هنگام ترجمه از این گونه زبانها به فارسی، باید به این نکته توجه داشت و همواره ضمیر فاعلی را ترجمه نکرد.