پسوند «نده» یکی از پسوندهای ساخت «نام کنشگر» (agent noun) است. این پسوند بیشتر با بن حال (present stem) به کار میرود و مادهی حال معلوم (present active participle) را میسازد.
فعل | بن حال | برونداد |
---|---|---|
آمدن | آ | آینده (آنکه/آنچه میآید) |
بردن | بر | برنده (آنکه/آنچه میبرد) |
دیدن | بین | بیننده (آنکه/آنچه میبیند) |
گفتن | گو | گوینده (آنکه/آنچه میگوید) |
خزیدن | خز | خزنده (آنکه/آنچه میخزد) |
خواندن | خوان | خواننده (آنکه/آنچه میخواند) |
راندن | ران | راننده (آنکه/آنچه میراند) |
پریدن | پر | پرنده (آنکه/آنچه میپرد) |
ساختن | ساز | سازنده (آنکه/آنچه میسازد) |
شنیدن | شنو | شنونده (آنکه/آنچه میشنود) |
شستن | شوی | شوینده (آنکه/آنچه میشوید) |
در فعلهای مرکب، پسوند «نده» معمولا حذف میشود:
فعل مرکب | بن حال | برونداد |
---|---|---|
پاک کردن | پاک+کن | پاککننده (آنچه میکند) |
شرکت کردن | شرکت+کن | شرکتکننده (آنکه شرکت میکند) |
بازی کردن | بازی+کن | بازیکن (آنکه بازی میکند) |
دل بردن | دل+بر | دلبر (آنکه دل میبرد) |
واژهگیری بیشتر
اسم
با پسوند «ی» (î) میتوان از بروندادها اسم گرفت.
پایه | اسم |
---|---|
راننده | رانندگی |
گوینده | گویندگی |
سازنده | سازندگی |
با فعلهایی چون «کردن» و «شدن» میتوان از آن فعل گرفت.
پایه | فعل |
---|---|
رانندگی | رانندگی کردن |
پیشینه
پسوند «ـَنده» (ande) بازماندهی «ـَندگ» (andag) فارسی میانه است. در فرگشت از فارسی میانه به نو، این پسوند نخست به anda و سپس به ande دگرگون گشته. هنگامی که به پایان واژه پسوند دیگری افزوده شده، همخوان «گ» بر جای مانده: گوینده، گویندگی.