پیشوند «هم» به اسم، صفت، بن و ماده میپیوندد و واژهای با معنای «دارای/از/در همان، دارای/از/در یک» برون میدهد. این پیشوند مفهوم اشتراک داشتن و شریک بودن را میرساند.
رسته | نمونه | برونداد |
---|---|---|
اسم | رنگ | همرنگ (از همان رنگ، دارای همان رنگ، از یک رنگ، دارای یک رنگ) |
بن گذشته | زاد | همزاد |
بن حال | نشین | همنشین |
بن سببی | پوشان | همپوشان |
مادهی گذشته | خواسته | همخواسته |
نمونههای بیشتر
رسته | نمونه |
---|---|
اسم | همدرد، همکار، همسن، همآهنگ، همبازی، همخانه، همدست، همسایه، همسر، هممیهن، همنام، همدم، همراه، همسفر، همزمان |
بن حال | همگرا |
بن گذشته | همزیست |
مادهی گذشته | همبسته |
واژهگیری بیشتر
اسم
با پسوند «ی» (î) میتوان از بروندادهای «پیش» اسم گرفت.
رستهی پایه | نمونه | برونداد |
---|---|---|
اسم | همکار همآهنگ همسایه |
همکاری همآهنگی همسایگی |
بن گذشته | همزیست | همزیستی |
بن حال | همگرا همخواب همرس هماندیش |
همگرایی همخوابی همرسی هماندیشی |
بن سببی | همپوشان | همپوشانی |
مادهی گذشته | همبسته | همبستگی |
واژههایی از این گروه هستند که ریخت پایهی آنها کمکاربرد یا بیکاربرد است. برخی از واژههای این گروه به جای «ی» پسوند «ه» میگیرند.
پایه | اسم |
---|---|
همشهر هممدرسه هممحله همکلاس همتیم |
همشهری هممدرسهای هممحلهای همکلاسی همتیمی |
همشیر همخواب |
همشیره همخوابه |
فعل
با فعلهایی چون «کردن» و «شدن» میتوان از بروندادهای «پیش» فعل گرفت.
پایه | فعل |
---|---|
همآهنگ | همآهنگ کردن، همآهنگ شدن |
همآهنگی | همآهنگی کردن، همآهنگی شدن |
همرنگ | همرنگ کردن، همرنگ شدن |
همدست | همدست کردن، همدست شدن |
همدستی | همدستی کردن |
همراه | همراه کردن، همراه شدن |
همراهی | همراهی کردن، همراهی شدن |