پسوند «مند» (mand) که ریخت کهنتر آن «ومند» (ûmand) است، به اسم، بن گذشته و بن حال میپیوندد. این پسوند مفهوم دارندگی را میرساند.
رسته | نمونه | برونداد |
---|---|---|
اسم | هنر | هنرمند |
بن گذشته | کِشت | کِشتمند |
بن حال | توان | توانمند |
در نمونههای زیر ریخت کهن پسوند بر جای مانده.
اسم | برونداد |
---|---|
تن | تنومند |
بَر | بَرومند |
برخی نمونهها چون «ارجمند» دو گونه تلفظ میشوند: یکی «ارجُمند» (arjomand) که بر پایهی ریخت کهن پسوند است و دیگری «ارجْمند» (arjmand).
نمونههای بیشتر
رسته | نمونه |
---|---|
اسم | آبرومند آرزومند آزمند ارادتمند اندوهمند بهرهمند پیروزمند ثروتمند حاجتمند خردمند حسرتمند خواهشمند دانشمند دردمند دولتمند رضایتمند روزیمند زورمند زیانمند سازمند سالمند سخاوتمند سعادتمند سودمند شرافتمند شعورمند شکایتمند شِکْوِهمند شُکوهمند عفومند عقلمند عقیدهمند علاقهمند عیالمند غیرتمند فراستمند فرمند فرهمند فضیلتمند قرضمند قیمتمند کارمند کرانمند کراهتمند گلهمند مزدمند مستمند مهرمند نیازمند نیرومند هوشمند یارمند |
بن حال | سازمند اندیشمند سزامند |