پیشوند «نا» (nâ) به اسم، صفت، بن و ماده میپیوندد و واژهای با معنای وارون برون میدهد. پیشوند «نا» با پیشوند «نه» (na) یک خاستگاه دارد و اگرچه گاه جایگزینپذیرند اما نمونههایی چون «نبود» و «نابود» نشان میدهند که باید «نا» و «نه» را دو پیشوند جداگانه به شمار آورد.
رسته | نمونه | برونداد |
---|---|---|
اسم | امید | ناامید |
صفت | آگاه | ناآگاه |
بن حال | توان | ناتوان |
بن گذشته | بود | نابود |
مادهی گذشته | گفته | ناگفته |
مادهی آینده | گفتنی | ناگفتنی |
نمونههای بیشتر
رسته | نمونه |
---|---|
اسم | نافرجام، ناگاه (نا + گاه)، ناگه (نا + گه)، نافرمان، ناسپاس، ناشکر، ناچیز، ناکس، نارفیق |
صفت | نادرست، ناپاک، ناجور، نامهربان، ناتنی، ناراحت، ناخوش، ناراضی، ناخوشایند، ناشنوا، نابینا، نانجیب |
بن حال | نایاب، ناتوان، نادان، ناگوار (گواشتن)، نارس، ناشکیب (شکیفتن)، ناکام (کامستن)، نازا، ناشناس، ناپسند |
بن گذشته | نابود، ناشایست |
مادهی گذشته | ناگفته، ناخواسته، نانموده، نانوشته، ناپسندیده، ناآزموده |
مادهی آینده | ناشدنی، ناگسستنی |
از آنجا که پیشوند «نا» وارونکننده است، پیش از پیشوندهای دیگر میآید:
واژه | برونداد |
---|---|
هماهنگ | ناهماهنگ |
بهنگام | نابهنگام |
از آنجا که در زبان فارسی صفت میتواند نقش قید بگیرد، بروندادهای پیشوند «نا» میتوانند در نقش قید نیز به کار روند: «پیمان ناامید بر گشت، ناخواسته پیش آمد». همچونین، میتوان مانند یک اسم با آنها رفتار کرد: ناگفتهها، ناتوانان، نابینایان، ناکامان.
واژهگیری بیشتر
اسم
با پسوند «ی» (î) میتوان از بروندادهای پیشوند «نا» اسم گرفت.
پایه | اسم |
---|---|
ناامید، ناسپاس | ناامیدی، ناسپاسی |
ناآگاه، ناخوش، نادرست | ناآگاهی، ناخوشی، نادرستی |
ناتوان، نادان، نازا | ناتوانی، نادانی، نازایی |
نابود | نابودی |
واژههایی از این گروه هستند که ریخت پایهی آنها کمکاربرد یا بیکاربرد است:
رسته | پایه | اسم |
---|---|---|
اسم | ناپدر، نامادر، نادختر، ناپسر، نارضایت، نارفاقت | ناپدری، نامادری، نادختری، ناپسری، نارضایتی، نارفاقتی |
بن حال | ناپرهیز | ناپرهیزی |
صفت و قید
با پسوند «انه» (âne) میتوان از بروندادهای پیشوند «نا» صفت گرفت. این بروندادها میتوانند نقش قیدی نیز بگیرند.
پایه | صفت |
---|---|
ناامید، ناجوانمرد | ناامیدانه، ناجوانمردانه |
نامهربان | نامهربانانه |
ناشناس، ناتوان، نادان | ناشناسانه، ناتوانانه، نادانانه |
فعل
با فعلهایی چون «کردن» و «شدن» میتوان از بروندادهای پیشوند «نا» فعل گرفت.
پایه | فعل |
---|---|
ناامید | ناامید کردن، ناامید شدن |
ناراحت | ناراحت کردن، ناراحت شدن |
ناتوان | ناتوان کردن، ناتوان شدن |
نابود | نابود کردن، نابود شدن |