از بن گذشته می‌توان ۹۴ واژه به دست آورد:

پایه

  • ~ برد، کاشت، نشست، پیوست، سوخت
    • ~ کردن برد کردن، پیوست کردن، نشست کردن

پیش‌وند

  • باز~ بازداشت، بازدید، بازگشت، بازگفت، بازنشست، بازخرید، بازخواست، بازخورد، بازیافت
    • باز~ کردن بازداشت کردن، بازدید کردن، بازنشست کردن، بازخرید کردن، بازخواست کردن، بازیافت کردن
    • باز~ی بازداشتی، بازگشتی، بازیافتی
    • باز~‌کننده بازداشت‌کننده، بازدیدکننده
  • بد~ بدآمد، بدساخت
  • بر~ برآمد، برآورد، برداشت، برگشت، برخورد
    • بر~ کردن برآورد کردن، برداشت کردن، برگشت کردن، برخورد کردن
    • بر~ی برگشتی، برخوردی
    • بر~‌پذیر برآوردپذیر، برگشت‌پذیر
      • بر~‌پذیری برآوردپذیری، برگشت‌پذیری
    • بی‌بر~ بی‌برگشت
  • پس‌~ پس‌ماند، پس‌افت، پس‌رفت
    • پس‌~ کردن پس‌رفت کردن
  • پیش‌~ پیش‌آمد، پیش‌برد، پیش‌داد، پیش‌نهاد، پیش‌پرداخت، پیش‌رفت، پیش‌خرید
    • پیش‌~ کردن پیش‌آمد کردن، پیش‌نهاد کردن، پیش‌پرداخت کردن، پیش‌رفت کردن، پیش‌خرید کردن
    • پیش‌‌~ی پیش‌بردی، پیش‌نهادی
  • ترا~ تراکافت
    • ترا~ کردن تراکافت کردن
  • خود~ خودنوشت
  • خوش‌~ خوش‌آمد، خوش‌ساخت
  • در~ درآمد، دربست، درگذشت، درخواست، دریافت
    • در~ کردن درخواست کردن، دریافت کردن
    • در~ی دربستی، درخواستی
  • ن~ نبود
  • نا~ نابود، ناشایست
    • نا~ کردن نابود کردن
    • نا~ی نابودی، ناشایستی
    • نا~گر نابودگر
      • نا~گرانه نابودگرانه
        • نا~گرانگی نابودگرانگی
      • نا~گری نابودگری
  • هم‌~ هم‌زیست
    • هم‌~ی هم‌زیستی
      • هم‌~ی کردن هم‌زیستی کردن
  • وا~ واگشت، واگفت، وانمود، واخواست
    • وا~ کردن وانمود کردن
  • ور~ ورشکست
    • ور~ کردن ورشکست کردن

پس‌وند

  • ~ار بردار، دیدار، گشتار، گرفتار، گفتار، کُشتار، مردار، رفتار، رشتار، ساختار، ویراستار، خواستار
    • ~ار کردن دیدار کردن، گرفتار کردن، رفتار کردن
    • ~اره گفتاره
    • ~ارگاه کُشتارگاه
      • ~ارگاهی کُشتارگاهی
    • ~اری برداری، دیداری، گشتاری، گرفتاری، گفتاری، رفتاری، ساختاری
    • ~اریدن گفتاریدن
    • بر~ار برخوردار
      • بر~ار کردن برخوردار کردن
      • بر~اری برخورداری
    • پیش‌~ار پیش‌گفتار
  • ~‌پذیر شکافت‌پذیر
    • ~‌پذیری شکافت‌پذیری
  • ~گار آفریدگار، ماندگار، پروردگار، رستگار، خواستگار
    • ~گار کردن رستگار کردن، ماندگار کردن
    • ~گاری آفریدگاری، ماندگاری، پروردگاری، رستگاری، خواستگاری
      • ~گاری کردن خواستگاری کردن
  • ~گاه خاستگاه، زیستگاه، دیدگاه، زادگاه
  • ~گر رفتگر، انباشتگر
    • ~گری رفتگری
  • ~مان ساختمان، گفتمان، چیدمان
    • ~مان کردن گفتمان کردن
    • ~مانی ساختمانی
  • آشفته، داشته، گرفته، گفته، گسترده، نهفته، پایسته، رشته، شایسته، شیفته، خسته
    • ~ه کردن انباشته کردن، آشفته کردن، فریفته کردن، گسترده کردن، نهفته کردن، رشته کردن، شکافته کردن، شیفته کردن، خسته کردن
    • ~گی آراستگی، ایستادگی، انباشتگی، آشفتگی، بستگی، بخشودگی، چسپیدگی، گرفتگی، کاهیدگی، پراکندگی، رسیدگی، شایستگی، شیفتگی، خراشیدگی
    • باز~ه بازمانده، بازنشسته
      • باز~ه کردن بازنشسته کردن
      • باز~گی بازماندگی، بازنشستگی
    • بر~ه برافراشته، برافروخته، برآمده، برانگیخته، برآورده، برچیده، برگزیده، برجسته
      • بر~ه کردن برافراشته کردن، برافروخته کردن، برانگیخته کردن، برآمده کردن، برآورده کردن، برچیده کردن، برجسته کردن
      • بر~گی برافروختگی، برانگیختگی، برآمدگی، برجستگی
    • در~ه دررفته، درگذشته، درنوردیده
      • در~گی دررفتگی
    • فرا~ه فرآورده، فراگرفته، فرسوده
      • فرا~ه کردن فرسوده کردن
      • فرا~گی فرسودگی
    • فرو~ه فرورفته، فرومانده، فروخورده، فرونشسته
      • فرو~گی فرورفتگی، فروماندگی، فروخوابیدگی، فروافتادگی
    • هم‌~ه هم‌بسته
      • هم‌~گی هم‌بستگی
    • نا~ه ندانسته، نادانسته، نتراشیده، ناپخته، ناگفته، نانوشته، ناپیوسته، ناخواسته، ناشناخته
      • نا~گی ناشناختگی، ناپیوستگی
    • پس‌~ه پس‌مانده
    • پیش‌~ه پیش‌رفته، پیش‌ساخته، پیش‌گزیده
    • ترا~ه ترانهاده
    • وا~ه وابسته، وامانده، وارسته، وازده
      • وا~گی وابستگی، واماندگی، وارفتگی، وارستگی
    • ور~ه ورشکسته، ورپریده
      • ور~گی ورشکستگی، ورپریدگی
    • خود~ه خودخواسته، خودساخته
  • کاستی، پرداختی، زیستی
  • ~ینه نهادینه
    • ~ینه کردن نهادینه کردن