از بن حال میتوان ۲۲۱ واژه به دست آورد:
پایه
- ~ آزار، بند، کش، لرز، نما، شکاف، شتاب، شمار، ترک، تراش، تراز، توان، خراش
- ~ کردن لرز کردن، پسند کردن، شتاب کردن، شمار کردن، تراز کردن
پیشوند
- ب~ بپا، بنداز، بچاپ، بده، بساز، بزن، بشکن، بخور
- ب~ی بدهی
- ب~کار بدهکار، بستانکار
- ب~کاری بدهکاری، بستانکاری
- باز~ بازده، بازگو، بازجو، بازپرس، بازرس، بازساز، بازتاب
- باز~ کردن بازگو کردن، بازتاب کردن
- باز~ی بازاندیشی، بازآموزی، بازبینی، بازدهی، بازگشایی، بازگویی، بازجویی، بازنگری، بازنویسی، بازسازی، بازشناسی، بازشماری، بازخوانی
- باز~ی کردن بازبینی کردن، بازگشایی کردن، بازجویی کردن، بازنگری کردن، بازنویسی کردن، بازسازی کردن، بازشماری کردن، بازخوانی کردن
- باز~کننده بازگوکننده، بازبینیکننده
- پرباز~ پربازده
- کمباز~ کمبازده
- بد~ بدبین، بدنما، بدخواه، بدآموز
- بد~ کردن بدبین کردن، بدنما کردن
- بد~ی بدبینی، بدخواهی، بدآموزی
- بد~انه بدبینانه، بدخواهانه
- بد~انگی بدبینانگی
- بر~ برانداز، برچسپ، برگردان، برگزار
- بر~ کردن برانداز کردن، برگزار کردن
- بر~ی براندازی، برگزاری، بررسی
- بر~ی کردن بررسی کردن
- پر~ پرتوان، پرشمار، پرخور
- پر~ی پرخوری
- پر~ی کردن پرخوری کردن
- پر~ی پرخوری
- پس~ پسانداز، پسرس، پسدوز
- پس~ کردن پسانداز کردن
- پس~ی پسدوزی
- پس~ی کردن پسدوزی کردن
- پیش~ پیشبند، پیشفروش، پیشگو، پیشکش، پیشنویس، پیشرس، پیشرو، پیشتاز
- پیش~ کردن پیشفروش کردن، پیشکش کردن، پیشنویس کردن
- پیش~ه پیشرانه
- پیش~ی پیشبینی، پیشگیری، پیشگویی، پیشروی، پیشتازی، پیشسازی
- پیش~ی کردن پیشبینی کردن، پیشگیری کردن، پیشگویی کردن، پیشروی کردن، پیشتازی کردن
- پیش~یپذیر پیشبینیپذیر، پیشگیریپذیر
- پیش~یپذیری پیشبینیپذیری، پیشگیریپذیری
- پیش~یناپذیر پیشبینیناپذیر، پیشگیریناپذیر
- پیش~یناپذیری پیشبینیناپذیری، پیشگیریناپذیری
- پیش~انه پیشگیرانه
- ترا~ تراگذر، ترابر
- ترا~ی ترابری، تراگذری
- خود~ خودفروش، خودنما، خودنویس، خودپسند، خودستا، خودخواه، خودآموز، خودجوش
- خود~ی خودداری، خودکاوی، خودپسندی، خودستایی، خودسوزی، خودخواهی، خودآزمایی، خودآزاری، خودشکنی، خودفروشی
- خود~ی کردن خودداری کردن، خودفروشی کردن، خودکاوی کردن، خودپسندی کردن، خودستایی کردن، خودسوزی کردن، خودخواهی کردن
- خود~انه خودپسندانه، خودخواهانه
- خود~ی خودداری، خودکاوی، خودپسندی، خودستایی، خودسوزی، خودخواهی، خودآزمایی، خودآزاری، خودشکنی، خودفروشی
- خوش~ خوشبین، خوشنویس
- خوش~ی خوشبینی، خوشنویسی
- خوش~انه خوشبینانه
- در~ درخور، درگیر
- در~ کردن درگیر کردن
- در~ی درگیری
- فرا~ فراگیر، فراخور، فراخوان
- فرا~ کردن فراگیر کردن
- فرا~ی فراگیری، فراروی، فراخوانی، فرافکنی
- فرا~ی کردن فراروی کردن، فرافکنی کردن
- فرو~ فروگذار، فروکش
- فرو~ کردن فروگذار کردن، فروکش کردن
- فرو~ی فروگذاری، فروپاشی
- کم~ کمتوان، کمشمار، کمخور، کمفروش
- کم~ کردن کمتوان کردن، کمشمار کردن
- کم~ی کمخوری، کمیینی، کمفروشی
- کم~ی کردن کمخوری کردن، کمفروشی کردن
- م~ک مترسک
- نا~ نچسپ، ندار، نسوز، نترس، نشکن، نادان، ناتوان، نایاب، نازا، ناشناس
- نا~ی نفهمی، نداری، نادانی، ناتوانی، نازایی، ناپیوندی
- نا~انه ناشناسانه، ناتوانانه، نادانانه
- ن~مکار ندانمکار
- ن~مکاری ندانمکاری
- هم~ همگرا، همبند، همرس، همپیما
- هم~ کردن همگرا کردن
- هم~ی همگرایی، همپوشانی، هماندیشی، همشنوی
- هم~ی کردن همپوشانی کردن، هماندیشی کردن
- ناهم~ ناهمساز
- ناهم~ی ناهمسازی
- همه~ همهگیر
- همه~ کردن همهگیر کردن
- همه~ی همهپرسی، همهگیری
- همه~ی کردن همهپرسی کردن
- وا~ وادار، واگرا، واگیر، واگذار، واریز
- وا~ کردن وادار کردن، واگذار کردن، واریز کردن
- وا~ی واگیری، واگذاری
- ور~ ورانداز
- ور~ کردن ورانداز کردن
میانوند
- ~ا~ کشاکش
پسوند
- ~ا شنوا، بینا، چرا، دانا، گویا، ایستا، پویا، رها، رسا، روا، سزا، توانا، زایا، زیبا
- ~ا کردن چرا کردن، رها کردن، رسا کردن، زیبا کردن
- ~ایی بینایی، دانایی، ایستایی، مانایی، پویایی، رهایی، شنوایی، شناسایی، توانایی، زیبایی
- ~ایی کردن شناسایی کردن
- ب~ا بسزا
- نا~ا نابینا، ناگویا، ناروا، ناسزا، ناشنوا
- نا~ا کردن نابینا کردن، نارسانا کردن، ناشنوا کردن
- نا~ایی نابینایی، نارسایی، ناشنوایی
- ~اوار سزاوار
- ~اواری سزاواری
- ~اوارانه سزاوارانه
- نا~اوار ناسزاوار
- نا~اواری ناسزاواری
- نا~اوارانه ناسزاوارانه
- نا~اوارکار ناسزاوارکار
- ~اگر شناساگر
- ~ار پرستار
- ~اری پرستاری
- ~اری کردن پرستاری کردن
- ~اری پرستاری
- ~اک پوشاک (آنچه پوشند)، خوراک (آنچه خورند)، *آموزاک (آنچه آموزند)، *پرساک (آنچه پرسند)، پیچاک، سوزاک
- ~اکی خوراکی
- ~ال پوشال، روال
- ~ان باران، گریان، جوشان، روان، رویان، آویزان، شایان، نمایان
- ~ان کردن گذران کردن، نمایان کردن، روان کردن، خندان کردن
- ~انی روانی، بارانی، نمایانی
- ~ان ~ان کشان کشان، دوان دوان، پرسان پرسان
- ~اندن گریاندن، جوشاندن، کشاندن، لرزاندن، پراندن، پیچاندن، پوشاندن، رساندن، رواندن ← راندن، سوزاندن، خنداندن، خوراندن
- بر~ان برگردان
- بر~ان کردن برگردان کردن
- ~انا رسانا، رویانا
- ~انا کردن رسانا کردن
- ~انایی رسانایی
- نا~انا نارسانا
- نا~انا کردن نارسانا کردن
- نا~انایی نارسانایی
- ~انه روانه، تازیانه، ایستانه
- ~انه کردن روانه کردن
- ~اننده رساننده، سوزاننده، پوشاننده، کوباننده
- ~انندگی کوبانندگی، پوشانندگی، رسانندگی، سوزانندگی
- باز~اننده بازگرداننده
- باز~انندگی بازگردانندگی
- بر~اننده برگرداننده
- بر~انندگی برگردانندگی
- ~انگر نمایانگر
- ~انگری نمایانگری
- ~دار پایدار، شتابدار
- ~داری پایداری
- ~داری کردن پایداری کردن
- نا~دار ناپایدار
- نا~داری ناپایداری
- ~داری پایداری
- ~ش آرایش، افزایش، بینش، چینش، گسترش، گویش، جنبش، جوشش، کنش، کوشش، لرزش، نوازش، نگرش، پرش، پیچش، پوشش، پالایش، روش، رویش، سوزش، سازش، ترکش، ورزش، خزش، خیزش، شمارش، فرمایش
- ~ش کردن آرایش کردن، کوشش کردن، نوازش کردن، پرش کردن، پالایش کردن، سازش کردن، ورزش کردن
- ~شی آرایشی، آزمایشی، ارزشی، جنبشی، نمایشی، پژوهشی، پیرایشی، پوششی، ورزشی، فرمایشی
- ~شگر آرایشگر، بخشایشگر، گردشگر، کاوشگر، نمایشگر، نوازشگر، پژوهشگر، سنجشگر، شمارشگر، شورشگر
- ~شگری گردشگری، پژوهشگری، آرایشگری
- ~شگری کردن آرایشگری کردن
- ~شگرانه نوازشگرانه، پرسشگرانه
- ~شگری گردشگری، پژوهشگری، آرایشگری
- ~شگاه پرورشگاه، دانشگاه، پژوهشگاه، ورزشگاه، نمایشگاه، پالایشگاه
- ~شگاهی پرورشگاهی، دانشگاهی، پژوهشگاهی، نمایشگاهی
- ~شکده دانشکده، پژوهشکده
- ~شکار ورزشکار
- ~شمند دانشمند، روشمند، ارزشمند
- ~شمندی روشمندی، ارزشمندی
- ~شپذیر گسترشپذیر
- ~شپذیری گسترشپذیری
- ~شور گویشور، دانشور
- هم~ش همایش
- برهم~ش برهمکنش
- پس~ش پسزنش
- پیش~ش پیشنمایش
- پر~ش پرکشش، پرتنش
- ترا~ش تراکنش
- وا~ش واکنش، وازنش
- وا~شگر واکنشگر
- وا~شی واکنشی
- وا~شپذیر واکنشپذیر
- وا~شپذیری واکنشپذیری
- وا~شناپذیر واکنشناپذیر
- وا~شناپذیری واکنشناپذیری
- ~ک لرزانک، پیچک، پوشک، غلتک
- ~ک کردن پوشک کردن، غلتک کردن
- ~کار فریبکار
- ~کاری فریبکاری
- ~گار سازگار، آموزگار، پرهیزگار، آمرزگار
- ~گار کردن سازگار کردن
- ~گاری سازگاری، پرهیزگاری
- ~گارپذیر سازگارپذیر
- ~گارپذیری سازگارپذیری
- ~گاه آرامگاه، فروشگاه، ایستگاه، گریزگاه، گذرگاه، خوابگاه، پایگاه
- ~گاهی فروشگاهی، خوابگاهی
- ~گر توانگر، برزگر، آمارگر، نگارگر
- ~گری توانگری، نگارگری
- ~گرانه توانگرانه
- ~مان سازمان، پرسمان، ریسمان، زایمان
- ~مانی سازمانی
- ~مانگرا سازمانگرا
- ~مانگرایی سازمانگرایی
- ~مانگر سازمانگر
- ~مانگری سازمانگری
- ~مانگرانه سازمانگرانه
- ~مانمند سازمانمند
- ~مانمندی سازمانمندی
- ~مند توانمند
- ~مندی توانمندی
- ~مندانه توانمندانه
- ~ناک سوزناک، ترسناک، هراسناک، چسپناک، تابناک
- ~ناکی سوزناکی، ترسناکی، چسپناکی، تابناکی
- ~ند گزند، مانند، روند، خورند، آیند، سازند، شوند
- بر~ند برآیند
- فرا~ند فرآیند
- خوش~ند خوشآیند
- ~نده آینده، بخشنده، برنده، درنده، دونده، دارنده، دوزنده، فریبنده، گزنده، جهنده، جوینده، کوبنده، لغزنده، مکنده، نوازنده، نماینده، نویسنده، پرنده، پذیرنده، رونده، راننده، سازنده، شکافنده، شتابنده، تابنده، توفنده، خزنده، خورنده
- ~ندگی بخشندگی، برندگی، دوندگی، دارندگی، دوزندگی، کوبندگی، لغزندگی، نوازندگی، نمایندگی، نویسندگی، سازندگی، تابندگی
- ~ندگی کردن دوندگی کردن، نویسندگی کردن، نوازندگی کردن
- باز~نده بازدارنده، بازتابنده
- باز~ندگی بازدارندگی، بازتابندگی
- بر~نده براندازنده، برکننده
- بر~ندگی براندازندگی
- پیش~نده پیشبرنده، پیشرونده، پیشپردازنده
- پیش~ندگی پیشبرندگی، پیشروندگی، پیشپردازندگی
- ~ندگی بخشندگی، برندگی، دوندگی، دارندگی، دوزندگی، کوبندگی، لغزندگی، نوازندگی، نمایندگی، نویسندگی، سازندگی، تابندگی
- ~ه افرازه، افشانه، انگیزه، آرایه، چنگه، چرخه، چینه، گیره، گدازه، گستره، کنه، لرزه، نمایه، پالایه، پیچه، پیرایه، پرسه، پوشه، رسانه، سازه، شماره، تکانه، تراشه، خنده، خزه، خوره
- ~هگر اندیشهگر
- باز~ه بازتابه
- کم~ه کمانگیزه
- کم~گی کمانگیزگی
- پس~ه پسلرزه
- پیش~ه پیششماره
- پر~ه پرانگیزه
- پر~گی پرانگیزگی
- وا~ه واگویه
- وا~ه کردن واگویه کردن
- ~ور پایور
- ~ی بینی، توانی، تازی، بندی، نمایی، کشی، تازی
- ~یدن روییدن، رهیدن
- ~یدنی روییدنی
- ~ینش برینش
- ~ینه مکینه، پوشینه، فروزینه