از اسم میتوان تا ۱۰۳ واژه گرفت:
پیشوند
- با~ باهنر، باسواد، باادب
- با~ی باسوادی
- باز~ بازدم
- بد~ بدبخت، بدریخت، بدترکیب
- بد~ی بدبختی، بدریختی، بدترکیبی
- بی~ بیسواد، بیادب، بیچاره، بیریخت
- بی~ی بیسوادی، بیادبی، بیچارگی، بیریختی
- پاد~ پادزهر، پادتن
- خود~ خودکار
- خوش~ خوشبخت، خوشخط
- خوش~ی خوشبختی، خوشخطی
- نا~ ناامید
- نا~ی ناامیدی
- هم~ همخانه، همدین، همرنگ، همگون، همسایه، همکار، همدرد، همدست، همزبان، همراه
- هم~ی همدینی، همرنگی، همگونی، همسایگی، همکاری، همدردی، همدستی، همراهی
- هم~ی کردن همکاری کردن، همدردی کردن، همدستی کردن، همفکری کردن
- ناهم~ی ناهمگونی
- وا~ وارو
- واژ~ واژگون
پسوند
- ~ا کارا
- ~ایی کارایی
- ~ار دستار، زنگار
- ~آسا برقآسا، غولآسا، معجزهآسا
- ~ال چنگال، دنبال، گودال
- ~اله تفاله، دنباله
- ~ان بهاران
- ~اندن رقصاندن
- ~انه صبحانه، شکرانه، مردانه، زنانه، بچگانه، عاشقانه، داوطلبانه، جانانه، سالانه، ماهانه
- ~انگی مردانگی
- ~انگی کردن مردانگی کردن
- ~انگی مردانگی
- ~انی مژدگانی
- ~بان باغبان، دربان، بادبان، شهربان
- ~بانی باغبانی، شهربانی
- ~بانی کردن باغبانی کردن
- ~بانی باغبانی، شهربانی
- ~پذیر امکانپذیر، انتقالپذیر، جنبشپذیر، سازشپذیر، گسترشپذیر
- ~پذیری انتقالپذیری، جنبشپذیری، سازشپذیری، گسترشپذیری
- ~چه دریاچه، مخچه، تاریخچه، میخچه، گویچه، بازیچه، دریچه، نایژه
- ~چی پستچی، قهوهچی، تماشاچی، شکارچی
- ~دار آبدار، بچهدار
- ~داری آبداری، بچهدار
- ~داری کردن بچهداری کردن
- ~داری آبداری، بچهدار
- ~دان نمکدان، گلدان، زهدان
- ~دانی مرغدانی
- ~دیس تاقدیس، ناودیس، شبدیز
- ~ر انگشتر
- ~زار گلزار، کشتزار، شالیزار، نمکزار، کارزار
- ~ژک نایژک
- ~سا پریسا، مهسا
- ~سار کوهسار، چشمهسار، کوچهسار، رخسار، شرمسار
- ~ساری شرمساری
- ~سار کردن شرمسار کردن
- ~سان گربهسان
- ~ستان گلستان، هنرستان
- ~فام سرخفام، گلفام، لالهفام
- ~ک اتاقک، شهرک، شاخک، تخمک، عروسک، برفک، پولک، نمک، تیرک، پستانک، مژک، پشمک، بالک، چشمک
- ~کده بتکده، دهکده، میکده
- ~کی آبکی، طفلکی، حیوانکی، پولکی، جگرکی، دروغکی، زورکی
- ~گار روزگار، یادگار
- ~گاری یادگاری
- ~گان مهرگان، گروگان، دهگان، ناوگان، بازارگان ← بازرگان
- ~گاه پاسگاه، دستگاه، جایگاه، صبحگاه، شامگاه، کارگاه
- ~گاهی صبحگاهی، شامگاهی
- ~گر آهنگر، دادگر، شناگر، اشغالگر
- ~گری آهنگری، شناگری، منشیگری، کنسولگری، اشغالگری
- ~گون آبگون، گلگون، زرگون، گندمگون، نیلگون
- ~گین شرمگین، غمگین، خشمگین، زهراگین، عطراگین
- ~لاخ سنگلاخ
- ~لان دنبلان
- ~مان یادمان
- ~مند کارمند، هنرمند، ثروتمند، زورمند، خردمند، بهرهمند، سودمند، ارجمند، تنومند، نیرومند، دردمند، شکوهمند
- ~مندی هنرمندی، ثروتمندی، زورمندی، خردمندی، بهرهمندی، سودمندی، ارجمندی، تنومندی
- ~مندانه هنرمندانه، خردمندانه
- ~ناپذیر جبرانناپذیر، امکانناپذیر، انتقالناپذیر، سازشناپذیر، گسترشناپذیر
- ~ناپذیری امکانناپذیری، انتقالناپذیری، سازشناپذیری، گسترشناپذیری
- ~ناک نمناک، غمناک، دردناک، خطرناک
- ~ناکی نمناکی، دردناکی
- ~نده شرمنده
- ~ندگی شرمندگی
- ~نده کردن شرمنده کردن
- ~ه زمانه، زبانه، پایه، گامه، ریشه، گوشه، لبه، دامنه، بهاره، روزه، پوسته
- ~وا نانوا
- ~وایی نانوایی
- ~واده خانواده
- ~وادگی خانوادگی
- ~وار امیدوار، سوگوار، سزاوار، راهوار، خانهوار
- ~واری امیدواری، سوگواری، سزاواری، راهواری
- ~واره جشنواره، ماهواره، غزلواره، گوشواره، گاهواره، یادواره
- ~وانه پشتوانه
- ~ور هنرور، پیشهور، نامور، سخنور، بارور، سرور، حملهور، شناور، جانور، جنگاور، دلاور، تناور
- ~وند شهروند، خویشاوند، فولادوند
- ~وندی شهروندی، خویشاوندی
- ~ی زمینی، خانگی، هوایی، آهنی، آوایی
- ~یانه ماهیانه، سالیانه
- ~یار دادیار، هوشیار، بختیار، شهریار، آبیار
- ~یاری دادیاری، هوشیاری، شهریاری، آبیاری
- ~یاری کردن دادیاری کردن، هوشیاری کردن، شهریاری کردن، آبیاری کردن
- ~یاری دادیاری، هوشیاری، شهریاری، آبیاری
- ~یدن رقصیدن، طلبیدن، جنگیدن
- ~یر دلیر
- ~یری دلیری
- ~یری کردن دلیری کردن
- ~یری دلیری
- ~یزه برگیزه
- ~ین آهنین، رنگین، پشمین، پایین، خونین، دروغین، آتشین، سیمین، چرکین
- ~ینه روزینه، رنگینه، نقشینه، گنجینه، رمزینه