از صفت می‌توان ۵۲ واژه به دست آورد:

پایه

  • ~ کردن گرم کردن، سرد کردن، شاد کردن، پیدا کردن

پیش‌وند

  • نا~ نادرست، ناپاک
    • نا~ی نادرستی، ناپاکی

میان‌وند

  • ~ا~ گرماگرم

پس‌وند

  • گرما، ژرفا، درازا، پهنا
    • ~ایش گرمایش
      • ~ایشی گرمایشی
    • ~ایی گرمایی
  • ~اد کهاد، مهاد
  • ~ال گردال، گودال
    • ~اله گرداله
    • ~الی گردالی
  • ~ان شادان، جاویدان، آبادان
    • ~انی جاویدانی، آبادانی
  • ~انه عاقلانه، خوشبختانه، ناشیانه
  • ~انی زندگانی
  • ~‌جی میانجی
  • ~‌سان همسان، یکسان
    • ~‌سانی همسانی، یکسانی
  • پیدایش، نرمش
  • ~له پَسَله
  • ~‌مان شادمان
    • ~‌مانی شادمانی
  • ~‌مند پیروزمند
    • ~‌مندی پیروزمندی
    • ~‌مندانه پیروزمندانه
  • ~‌نا تنگنا، فراخنا، درازنا، ژرفنا
  • ~نین نازنین
  • هفته، پنجه، زرده، شوره، دهه، نیمه، آزاده
    • آزادگی، هفتگی
  • ~‌وار بزرگوار، دیوانه‌وار، هموار
    • ~‌واری بزرگواری
    • ~‌وارانه بزرگوارانه
  • ~‌واره همواره
  • ~‌ور پهناور
  • زردک، سفیدک، سرخک
  • ~کی کجکی، پیشکی، پنهانکی، یواشکی، مفتکی
  • ~‌گان صدگان، دهگان، یک‌گان ← یگان
    • ~‌گانه یکگانه ← یگانه، پنجگانه، چندگانه، جداگانه
  • ~‌گاه تهیگاه، مخفیگاه، پرتگاه، پنجگاه، دیرگاه
  • ~‌گر روشنگر
    • ~‌گری روشنگری، وحشیگری، موذیگری، ناشیگری
  • ~‌گون دگرگون، همگون
    • ~‌گونی دگرگونی
  • درستی، زیبایی، آلودگی، همیشگی، چرایی، چگونگی
  • ~یزه پاکیزه
    • ~یزگی پاکیزگی
  • ~ین نوین، پسین، پیشین، دیرین، مهین، امروزین
  • ~ینه سبزینه، پیشینه، دیرینه، کمینه، بیشینه، نقدینه، پارینه، مادینه، نرینه
    • ~ینگی پیشینگی، دیرینگی، نقدینگی، مادینگی، نرینگی
  • ~یک تاریک، نزدیک
    • ~یکی تاریکی، نزدیکی